قلوبنا محزونا"
ای شهنشاه ولا میخوامت قد خدا
تو فقط منو یه بار ببرم به کربلات
الهی بشم فداش اینجوری بگو باهاش
حالا که دوست دارم تو هوامو داشته باش
سلام من بدجوری تو حال و هوای محرم رفتم راستش دیگه دلم تو حرم اقام جا گرفته دیگه صحنه ی پشت سایت رو دلم برا محرم قبول نمی کرد فقط میگم اقا فقط تو رو دارم منو ببین میدونی محرم دیوونگیم به اوج میرسه میدونی این محرم دیگه طاقت دوری کربلاتو ندارم اقا تو خودت حالمو ببین دلمو ببین دیگه از این شکسته تر میخوای بشه شده به خدا بسمه..... بیا خودت ببرم کربلا بیا اقاجونم دیگه غریب تر از این می خوای فقط امیدم خودتی اقاجون یه ذره جون دارم تا اینم تموم نشده دستمو بگیر به ضریحت برسون بعد دیگه هیچی نمی خوام به علی اکبرت قسم هیچی نمی خوام بذار بفهمم تو هوامو داری
ای ساربان اهسته ران ارام جان گم کرده ام
اخر شده ماه حسین من میزبان گم کرده ام
در میکده بودم ولی بیرون شدم از قافلی
ای وای از این بی حاصلی عمر جوان گم کرده ام
پایان رسد شام سیه آید حبیب من ز ره
اما خدا عالم ببین من یا ر را گم کرده ام
من عبد کوی عشقمو من شاه را گم کرده ام
اقا تو را گم کرده ام اقا تو را گم کرده ام...